فاطمه جانفاطمه جان، تا این لحظه: 14 سال و 7 ماه و 4 روز سن داره
آيلا جانآيلا جان، تا این لحظه: 9 سال و 11 ماه و 23 روز سن داره
آیلین جونمآیلین جونم، تا این لحظه: 5 سال و 7 ماه و 7 روز سن داره
یاسین جانیاسین جان، تا این لحظه: 10 سال و 8 ماه و 6 روز سن داره
ترلان گلمترلان گلم، تا این لحظه: 5 سال و 4 ماه و 21 روز سن داره
وبلاگ جانوبلاگ جان، تا این لحظه: 13 سال و 6 روز سن داره

من و فرشته هام...

🎂😍😍بهترین مهر ماهی جان تولدت مبارک😍😍🎂

😘یه سبد یاس سفید تقدیم به تو بهترینم به خاطر قشنگترین روز دنیا که روز تولد توست😘 آسمان با وسعتش تقدیم تو رقص ماهی های دریا مال تو هرچه دارم از تو دارم مهربان زندگیم امروز و فردا مال تو 🎂😍😍تولدت مبارک😍😍🎂 امروز یعنی 6 مهر، یازده سال دختر قشنگم؛ فاطمه عزیزم تموم شده و وارد 12 سالگی میشه😍...خدا را هزاران بار شکر بابت این همه نعمت و خوشبختی که به ما ارزانی داشته،😇 خدا را شکر دخترم داره با سرعت بزرگ میشه و قد میکشه،😍 خدا را شکر فاطمه قشنگم دیگه برا خودش خانومی شده و پا تو دنیای نوجوانی گذاشته😘... دختر قشنگم، عزیزتر از جانم، بهترین مهر ماهی من، بخند و شاد باش، زندگی کن با شیوه خودت، بزرگ شو ولی قلبت را همیشه پاک و بخشنده نگهدار......
6 مهر 1399

تولد دو سالگی آیلین گلم مبارک

امروز سوم مهر تولد دو سالگی آیلین قشنگم هست. من الان خونه آقا هوشنگ هستم و بچه ها یه کوچه اونورتر خونه آنا جون😍 تولدت مبارک عسل خاله 😘 الهی که ۱۲۰ ساله بشی زیر سایه پدر و مادر🙏 البته خاله جشن تولد خانوم طلا را گذاشته انشاالله بعد صفر بگیره.😇 خاله صفو جون به همراه شوهرش و خاله طاهره عزیز هم دقیقه نود و خیلی یهویی پریشب برنامه سفرشون جور شد. دیروز آزمایش کرونا دادن عصر جوابش حاضر شد، دیشب رفتن تهران و شکر خدا امروز ساعت ۱:۳۰ بلیط داشتن برا ترکیه که یکم تاخیر داشته و الان خاله زنگ زد که تو فرودگاه استانبول منتظر بار بودن. به همین فشردگی و کاملا یهویی😍 امیدوارم حسابی بهشون خوش بگذره و بهترینها برای خاله جان رقم بخوره.😇...
3 مهر 1399

پول توجیبی و ...

دادن پول توجیبی به کودکان می‌تواند کار ساده‌ای به نظر برسد، ولی این‌طور نیست. امروزه دادن پول توجیبی به بچه‌ها به قدری متداول شده است که هیچ پدر و مادری نمی‌تواند از زیر بار آن شانه خالی کند.😉 طبق نظر کارشناسان دادن مبلغی به عنوان پول توجیبی به بچه ها بستگی به سن و موقعیت؛ متفاوت است و با راهی شدن کودک به مدرسه و قرار گرفتن در موقعیت های اجتماعی، کودک نیاز به داشتن قدرت برنامه ریزی دارد. وقتی بچه ها بزرگ تر می شوند و راهی مدرسه، شرایط تربیتی آنها وارد مرحله جدیدی می شود. مرحله ای که تا حدود زیادی بعد اجتماعی نیز پیدا می کند و ملزومات رفتاری خاصی را نیز اقتضا می کند. یکی از مواردی که در این زمان پیش ...
1 مهر 1399

این روزها و کلاس اولی خونه ما آیلا طلام😍

این چند وقت کلی اتفاقات داشتیم و کلی هم تغییر و تحول که همه را تو همین پست ثبت می کنم. 😘عکس کلاس اولیمون😘 اول اینکه بالاخره آقا هوشنگ قبول کردن بعد از چهل سال، نقل مکان کنن و از جمعه گذشته (14 شهریور) اومدن شیراز و به سلامتی ساکن شدن. انشاالله که این جابجایی و تغییر پر از خیر و برکت و خوشی و سلامتی باشه براشون. چون واقعا سخت بود بمونن تو شهر کوچک با امکانات محدود اونم تنها و دور از بچه ها و البته فامیل...هر چند برخی حواشی و شاید مخالفتهای علنی و غیر علنی وجود داشت که به نظرم اصلاً مهم نیست و اصل قضیه همین بود که جابجایی لازم بود و باید انجام میشد که به لطف خدا شد.😍 الان تو خونه ای که هستن، یک کوچه با خو...
18 شهريور 1399

😍اولین تولد دو رقمی فاطمه گلم😍

فاطمه جونم دقیقاً ده ماه پیش ده سالش تموم شده و من به همین مناسبت و البته بعد از ده ماه تاخیر اومدم تا جشن تولد ده سالگیش را ثبت کنم😘 روز تولدش براش مطلب نوشتم ولی جشن اصلی تولدش را بخاطر اینکه روز تولدش تو ماه محرم و صفر افتاده بود را با چند ماه تأخیر گرفته بودیم که ثبت نکرده بودم. (چنین مامان آن تایمی هستم من😅) هونطور که به دختر گلم قول داده بودم جشن تولد ده سالگیش را با دعوت از دوستان و همکلاسیهای مهربونش تو زمستون گرفتیم...خدا را شکر همه چی خیلی خوب بود و حسابی به بچه ها خوش گذشت و هدف اصلی این دورهمی و مهمونی و تولدها به نظرم همین شادی و خوشی و خاطره خوش برا بچه هاست ... تو تدارک مراسم و آماده کردن شام و مخلفات پذیر...
6 مرداد 1399

💕بهترینم...💕

😍سیزده سال گذشت😍 همسر عزیزم و همسفر زندگی ام در جاده زندگی دست در دست یکدیگر با عشق و امید پیش می رویم 😍 سیزدهمین سالروز همسفر شدنمان مبارک 😍 ❤❤❤❤❤❤❤ مبارک باشد سالروز این خوشبختی و ادامه روزهای سپید 😇 بهترینم به ماندگاری ستاره های آسمان همیشه دوستت دارم تا بدانی زندگی را در کنار تو می ستایم و تا ابد در کنارت می مانم.   ...
26 تير 1399

خردادی که گذشت...

اتفاقات ماه گذشته خیلی زیاد بودن که فرصت نکرده بودم ثبت کنم.. بعضی شیرین و به یاد ماندنی و البته بعضی شون هم مثل تصادف آقا تلخ که تو پستهای قبلی مفصل نوشتم😔 همانطور که قبلاً هم گفتم تعطیلات عید فطر بعد از 4 ماه قرنطینه رفتیم خونه آنا و آقا و کلی خوش گذشت بهمون، موقع برگشت علی جون هم باهامون اومد... آخر همون هفته هم آنا و آقا و خاله جونی همراه خاله صدیق و بچه هاش (عمو مجتبی ماموریت اصفهان بود) و دایی مهدی عزیزم و زن دایی بعد از یک سال بالاخره اومدن خونمون و حسابی خوشحالمون کردن...روز اول مهمون دایی محسن بودیم. یه روزش با رعایت کامل نکات بهداشتی رفتیم بیرون و خدا را شکر حسابی بهمون خوش گذشت. شب مهمون دایی حاجی بودیم. فرداش یعنی شنبه من...
24 تير 1399

هفته ای که گذشت....

سلام بر پرنسسهای قشنگم که الان نزدیک به یک هفته است دورن ازم😘😘 بالاخره سه شنبه هفته گذشته آقا بستری و صبح چهارشنبه، بعد از ده، دوازده روز معطلی و مشکلات پیش آمده بخاطر وضعیت کرونا تو بیمارستانهای شیراز، عمل شدن ...طبق گفته دکتر اگر چه عمل خیلی سخت و طولانی  شد (5-6 ساعت عمل طول کشید) ولی خدا را شکر نتیجه خوب و رضایت بخش بود. همون روز خودمون آماده شدیم بریم بیمارستان که بخاطر ماموریت محوله به بابا از طرف عمو و آنا 😉 رفتیم سمت ولایت بابایی تا روز بعدش برگردیم شیراز...عمه فریبا همراه بچه هاش هم اونجا بودن و شماها از دیدن عمه و هانیه و بهار کلی ذوق زده شدید و خوشحال😍 چون نزدیک به یک سال بود همو ندیده بودی...
19 تير 1399

تصادف آقا هوشنگ

از اتفاقات بد این مدت، هفته قبل از تعطیلات عید فطر متاسفانه آقا هوشنگ بخاطر خواب آلودگی و خستگی زیاد تصادف کردن و مهره 4 و 5 کمرش دچار آسیب جدی شد. که ما همون هفته رفتیم دیدنشون. بازم جای شکر داره که اتفاق بدتری نیافتاد ...الان بعد از یک ماه مصرف دارو و استراحت نه چندان کامل دکتر گفته که ترمیم نشده و باید عمل بشه... چند روزه عمو اینا پیگیرن تا آقا عمل کنه چون ارجاع شدن به بیمارستان مطهری و دکترش از اونجا ارجاع داده به چمران و بخاطر کرونا بیمارستان چمران هم درگیره و از شانس چند روزه یه بخش کرونایی اضافه شده اونجا و گفتن اینجا نیارین برا خودتون بهتره و باز دنبال بیمارستان و دکتر و .... نهایت بعد کلی پیگیری گفتن چون عملشون اورژا...
5 تير 1399