فاطمه جانفاطمه جان، تا این لحظه: 14 سال و 7 ماه و 4 روز سن داره
آيلا جانآيلا جان، تا این لحظه: 9 سال و 11 ماه و 23 روز سن داره
آیلین جونمآیلین جونم، تا این لحظه: 5 سال و 7 ماه و 7 روز سن داره
یاسین جانیاسین جان، تا این لحظه: 10 سال و 8 ماه و 6 روز سن داره
ترلان گلمترلان گلم، تا این لحظه: 5 سال و 4 ماه و 21 روز سن داره
وبلاگ جانوبلاگ جان، تا این لحظه: 13 سال و 6 روز سن داره

من و فرشته هام...

مهد...

1391/8/21 10:45
نویسنده : مامان پری
317 بازدید
اشتراک گذاری

دخملي هر روز با كلي ذوق و شوق ميره مهد كودك...خدا را شكر تا حالا خيلي خوب با محيط جديد كنار اومده...كلي هم تو رفتار و روابط اجتماعيش پيشرفت داشته...آرومتر شده...خواب و خوراكش خيلي بهتر شده..به من كمتر گير ميده ...خلاصه بزنم به تخته خيلي اوضاع بهتر شده...ايشالا روز به روز هم بهتر بشه...كلي دوست و همبازي تو مهد پيدا كرده كه تو خونه از كاراشون برام تعريف ميكنه...

خودم هم مامان منظمتر و البته مهربونتري شدم...هر روز 5:30 صبح سرحال و سرزنده از خواب بيدار ميشم. برا خودمون و دخملي ناهار درست ميكنم تا ناهارمون تازه باشه و غذاي شب مونده يا رستوراني نخوريم..البته همه ملزومات را شب قبل آماده ميكنم...ميوه و ميان وعده ميذارم تو ظرف دخملي...لباساشو آماده ميكنم...سفارشات لازم را به بابايي ميكنم و حاضر ميشم ميام اداره...كلي كارام را نظم دادم ديگه وقت كم نميارم...همه هم از اين وضعيت راضين...

 

پسندها (11)

نظرات (11)

سارا
21 آبان 91 10:54
می خوای صورت کسی رو که واقعا دوست داره ببینی؟ اینو به 10 نفر بفرست بعد برو به ادرس http://amour-en-portrait.ca.cx/(این یه بازی فرانسویه)صورت کسی که دوست داره ظاهر میشه خطر سوپریز شدن!(تقریبا 90%شبیه)من خواستم این بازیو دور بزنم مستقیما رفتم به اون ادرس گفت اینطوری نمیشه باید به10نفر بفرستیش نمیدونم چه طوری فهمید. خوب وقتی دیدیش یادت نره به ما بگی موفق شدی منتظرما....
مامان هلیا
27 آبان 91 7:16
چقدر خوب که با مهد کنار اومده . دختر من امسال دو هفته ای رفت مهد چند روز اول پیشش بودم اما مابقیش رو تنها رفت اما یک روز کلی تو مهد گریه کرده بود و دیگه هم حاضر نشد بره . اگه میرفت من خیلی راحت تر بودم .
یک عکس از فاطمه جون بزار روی ماهش رو ببینیم .بوس


قربونت برم...لطف داري
آره خدا را شكر مشكلي نداشته...اصلا" هم پيشش نموندم...در حد 5 دقيقه دورادور هواشو داشتم...بعد هم تلفني چند بار پيگيري كردم...فعلا" كه اوضاع خوبه...
اولين فرصت ايشالا عكس هم ميذارم...هليا خوشگلمو ببوس.
خاله صفو
8 آذر 91 9:53
قربون خاله خوشگم برم که اینقد با مامان باباش همکاری می کنه... آفرین به این مامان که بالاخره بزنم به تخته زرنگ شد. عوضش من رو گذاشت جای قبلی اش. چند هفته ای می شه که خونه ام نامرتبه. اصلا هم حوصله ندارم تمیزش کنم.... وای کتفم!!!


اولا" و دوما" و سوما" كه اينجانب هميشه زرنگ بودم.....
خونه ام هم هميشه مثل دسته گله خدا را شكر...البته هميشه تاتي قلبونش بلم شاخه گلا را پر پرش ميكنه...چه ميشه كرد بچه است ديگه....
مامان آیلینمامان آیلین
16 مهر 98 10:08
عشق منی😘
مامان تربچهمامان تربچه
25 مهر 98 22:35
😍
مامان و بابامامان و بابا
27 آذر 98 9:18
😘
مامانیمامانی
7 دی 98 11:58
عزیزم
مامان پریمامان پری
8 دی 98 11:20
ممنون از نظرات پر مهرتان🌻
مامان پریمامان پری
8 دی 98 11:20
😍
مامان جونیمامان جونی
7 خرداد 99 9:37
😍💐
مامان پریمامان پری
8 خرداد 99 11:20
مرسی عزیزم