عروسي ..عروسي...
سلام سلام ....
خبر خبر خبردار.........
اين روزا حسابي سرمون شلوغه...خاله جون داره ميره خونه بخت...ايشالا 19همين ماه هم تاريخ عروسيشونه...به سلامتي و دل خوش تالار، كارت عروسي، آرايشگاه و آتليه، لباس و سفره عقد، سرويس و طلاجات، جهيزيه و ...اكي شده... فقط مونده اصل كاري...يعني خونه!!! هنوز نتونستن با اين قيمتاي كذايي يه آپارتمان نقلي رهن كنن...ايشالا خيلي زود اون هم جور ميشه...
تو اين روزا همه تو جنب و جوشن..من هم برا دخملي يه لباس خوشگل خريدم ...برا خودم هم يه لباس خوشملتر دادم خياط دوخته...
خاله صفو هم كه حسابي داره سنگ تموم ميذاره..هر روز عصر با خاله و عمو دنبال خريد و سفارش و تدارك هستن...و از اونجايي كه اينجانب جاري عروس خانم ميشم خودمو كشيدم كنار ..البته با اين دخمل ناناسي و شلوغ و كار اداره و دوري راه ديگه وقتي هم برام نمي مونه...هههه
اگه خدا بخواد امروز يا فردا هم ميريم خونه آقا جون ...خاله و عمو هم از اون ور ميان برا پرو لباس خاله تا آخر هفته ديگه بتونيم لباسشو تحويل بگيريم...ايشالا...
ايشالا كه همه چي به خوبي و خوشي برگزار بشه و خاله كم توقع ما هم راضي باشه از همه چيز! مثل ما بعدنا غبطه چيزي را نخوره...