فاطمه جانفاطمه جان، تا این لحظه: 14 سال و 7 ماه و 4 روز سن داره
آيلا جانآيلا جان، تا این لحظه: 9 سال و 11 ماه و 23 روز سن داره
آیلین جونمآیلین جونم، تا این لحظه: 5 سال و 7 ماه و 7 روز سن داره
یاسین جانیاسین جان، تا این لحظه: 10 سال و 8 ماه و 6 روز سن داره
ترلان گلمترلان گلم، تا این لحظه: 5 سال و 4 ماه و 21 روز سن داره
وبلاگ جانوبلاگ جان، تا این لحظه: 13 سال و 6 روز سن داره

من و فرشته هام...

از هر دري...

1390/11/5 9:40
نویسنده : مامان پری
712 بازدید
اشتراک گذاری

خيلي وقته كه نتونستم درست حسابي وب دخملي را آب كنم اونم به چند دليل ...يكي اينكه سرم خيلي شلوغه...علاوه بر كاراي قبليم مسئوليت بازرسي را بهم دادن كه حسابي وقتمو ميگيره و تو كل جلساتش هم خودم بايد برم...ديگه اينكه اتاقمون جابجا شده و اومديم تو ساختمون اصلي و دو هفته درگير جابجايي و چيدمان بوديم...آخر ساله و گزارش ساليانه بايد تنظيم كنم و تو اين گير و دار كلاس آموزشي آزاد كه ميرم هم شده قوز بالا قوز.... خلاصه حسابي خودمو درگير كار و تلاش كردم ..ههههه

الان هم خيلي وقت ندارم و خلاصه اتفاقات را ميخوام بگم...ديروز 30 صفر بود و شهادت امام رضا مامان جون نذري داشتن كه من و زن دايي برنجشو درست كرديم و خود مامان جون هم  خورشت...خيلي عالي شد.دو مدل پلو پختيم  شويد لوبيا پلو و چلو زعفراني. حيف كه يادم رفت عكس بگيرم از پلوهايي كه درستيده بودم..كلي همه كيف كردن...ظهر هم عمه فريبا اينا اومدن خونمون و بعد استراحت رفتن...

28 صفر هم خودمون نذري داشتيم زرشك پلو و مرغ كه مامان جون و زن دايي برنج درست كردن و خودم هم مرغ...خيلي خوشمزه و خوشرنگ و لعاب شد...(خاله صفو دلت بسوزه چرا نيومدي؟) نزديكاي ظهر آقا هوشنگ و نانا همراه عمو مجتبي و زن عمو طاهره و پويا اومدن خونمون. از اين طرف هم عمه فريبا اينا اومدن...خلاصه حسابي خوش گذشت.. تازه چند تا غذا داديم دايي برد برا همكاراي خودش و بابايي كه سر برنامه خانواده بودن...  از تعريف اونا از غذام بسي كيفور شدم..ههههههه....

از شله زردي كه تو برنامه اون روز آموزش داده بودن دايي آورده بود خورديم  و مثل بي جنبه ها كلي كيف كرديم كه غذاي تلوزيوني خورديم...هههههه. ديگه تعريف و تمجيد از خودم كافيه ...پس فعلا" باي تا بعد...راستي  يه چيز ديگه  دايي محسن امروز مياد...دلمون براش حساب تنگ شده بود... بابايي و دخملي رفتن فرودگاه دنبالش...آخ جون!

پسندها (11)

نظرات (10)

خاله جووووووون
5 بهمن 90 22:36
سلام به خاله شیرین زبونم
قربونت برم الهی نازنازی خاله
دلم برات تنگ شده عزی(همون عزیزم که تو میگی)
بوووووووووووووووووووس


سلام قربونت.... كار نداره كه يه لقه بيا منو ببين و برو...هههههه
بهار(بوسه ي تقدير)
8 بهمن 90 8:06
اااااااااا
بعد چيكاره هستن تو برنامه خانواده؟
من اصلا اين برنامه را نمي بينم.الان سعي كن منو تشويق كني كه علاقمند بشم بهش.



از عواملين كه پشت صحنه فعاليت دارن..ههههه
سعي كن حتما" ببيني.
مامان آیلینمامان آیلین
15 مهر 98 10:53
😍
مامان تربچهمامان تربچه
25 مهر 98 22:41
شاد باشی عزیزم😍
مامان پری
پاسخ
😍
مامان و بابامامان و بابا
27 آذر 98 9:20
😍
مامانیمامانی
7 دی 98 12:02
خوش باشین همیشه
مامان پریمامان پری
8 دی 98 11:17
سپاس از اظهار لطف همه عزیزانم💐
مامان جونیمامان جونی
7 خرداد 99 9:35
😍💐
مامان پریمامان پری
8 خرداد 99 11:18
مرسی عزیزم
مامانیمامانی
7 تیر 99 12:23
😍