فاطمه جانفاطمه جان، تا این لحظه: 14 سال و 7 ماه و 1 روز سن داره
آيلا جانآيلا جان، تا این لحظه: 9 سال و 11 ماه و 20 روز سن داره
آیلین جونمآیلین جونم، تا این لحظه: 5 سال و 7 ماه و 4 روز سن داره
یاسین جانیاسین جان، تا این لحظه: 10 سال و 8 ماه و 3 روز سن داره
ترلان گلمترلان گلم، تا این لحظه: 5 سال و 4 ماه و 18 روز سن داره
وبلاگ جانوبلاگ جان، تا این لحظه: 13 سال و 3 روز سن داره

من و فرشته هام...

😍😘😘نازدانه ها، دخترکان زیبا رویم روزتون مبارک😍😘😘

شنیدم تو خونتون گل دارید گلاب دارید عطر بهار ناب دارید شنیدم تو خونه ‌تون جای چراغ یک ماه دارید شنیدم نگین دارید طلا دارید یک جواهر ناب دارید شنیدم هل دارید هُلو دارید ، دختر زیبارو دارید 😘روز دختر مبارک😘 پیامبر اعظم (ص) می‌فرمایند:«هر خانه‌ای که در آن دختر باشد، هر روز دوازده برکت و رحمت از آسمان ارزانی‌اش می‌شود و زیارت فرشتگان از آن خانه قطع نمی‌شود، در حالی‌که در هر شبانه‌ روز برای پدر آن دختران عبادت یک سال نوشته می‌شود.»😍😍   یه تبریک ویژه هم برای دختران دیروز و مادران امروز: دخترهای مهربان، با سلیقه و مسئولیت پذیر و زیبای قدیم😍...
3 تير 1399

چهارشنبه سوری و عید سال 99 (عکس)

بعد از سه ماه تاخیر 😉 همانطور که قبلاً گفتم چهارشنبه سوری را تو بالکن گرفتیم😍 یعنی تو منقل آتیش درست کردیم و از روش پریدیم😘 فشفشه روشن کردیم که کلی فرشته هام ذوق کردن هرچند آیلا جونم یکم دستش سوخت😔 اینم چند تا عکس از سفره هفت سین و مراسم متفاوت و کرونایی امسالمون از سال تحویل و عید و آیلایی که حوصله اش سر رفته حسابی...فاطمه هم کلاً نذاشت ازش عکسی بگیرم😐 اینم محوطه خونمون روز 7 و 8 فروردین و برف بی سابقه تو این موقع سال که همه جا را سفید پوش کرد😍   ...
26 خرداد 1399
1534 19 13 ادامه مطلب

اندر احوالات و سرگرمی های ما در ایام قرنطینه

مطالب زیادی دارم از ایام قرنطینه و کرونا و قبل اون که هنوز فرصت نکردم ثبتش کنم.... از جمله کارامون تو اوقات فراغت قرنطینه که خب با توجه به تعطیلی ادارات و مدارس و لغو مسافرتها و گردش و ...زمانش کم هم نبود... خلاصه با توجه به علاقه شدید دختر طلاها به آشپزی و پخت و پز یکی از مهمترین کارامون تو اون ایام تمرین آشپزی بود. اونم به صورت کاملا مستقل و جدا...یعنی من هر روز باید یه قابلمه برا خودم و بابایی رو گاز میذاشتم و دخترا قابلمه جدا برا خودشون و البته با نظارت من با علاقه زیاد و وصف ناپذیری آشپزی می کردن و صفر تا صد کار هم با خودشون بود😘... و الحق والانصاف که غذاهاشون خوشمزه تر می شد😋... و اما عکس از مراحل مختلف آشپزی دختر طلاهام😍کشیدن ...
21 خرداد 1399

شکستن قرنطینه شیراز بعد از 4 ماه

این روزها عجیب دلتنگ  بودیم ...دلتنگ خانه ی پدری..!!!  خانه ی پدری آنجا که همیشه و بی قید و شرط دوستت میدارند، آنجا که هر چقدر که نروی یا دیر بروی بدون سوال و گله گی منتظرت میمانند.. چه ساعت ۳ صبح بیای چه ساعت ۳ عصر از آمدنت خوشحال میشوند، درش ۲۴ساعت شبانه روز برای تو باز است. همون جایی که وقتی میگویند دلتنگند، یعنی واقعا دلتنگ اند. در خانه ی پدری، تو همیشه جوان و زیبا و منحصر بفردی، خانه ی پدری امن ترین و راحت ترین جای دنیاست حتی اگر پدر و مادرت خیلی پیر باشند یا نباشند... دلم می خواست بی هیچ بهانه ای به خانه پدری بروم... بی هیچ اشاره و اطلاعی ، بی مقدمه ، ناگ...
7 خرداد 1399

عید رمضان آمد و ماه رمضان رفت........صد شکر که این آمد و صد حیف که آن رفت

السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا شَهْرَ اللَّهِ الْأَكْبَرَ وَ يَا عِيدَ أَوْلِيَائِهِ. السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا أَكْرَمَ مَصْحُوبٍ مِنَ الْأَوْقَاتِ وَ يَا خَيْرَ شَهْرٍ فِي الْأَيَّامِ وَ السَّاعَاتِ. السَّلَامُ عَلَيْكَ مِنْ شَهْرٍ قَرُبَتْ فِيهِ الْآمَالُ وَ نُشِرَتْ فِيهِ الْأَعْمَالُ. بدرود اى بزرگترين ماه خدا، و اى عيد دوستان خدا! بدرود اى گرامي ترين وقت هائى كه مصاحب و يار ما بودى، و اى بهترين ماه در روزها و ساعتها.  بدرود اي ماهى كه آرزوها در تو نزديك بود  و اعمال نيك پراكنده و فراوان. ماه مهماني خدا با همه ي زيبايي هايش طي شد. خواب هايی كه عبادت بود و چشم هايی كه خواب نرفت؛ سحري هايي كه ديدي...
3 خرداد 1399

اولین شب قدر رمضان 1399...

امروز 19 رمضان هست و دیشب اولین شب احیاء ....راستش عنوان مطلبم فکر کنم یکم مشکل داره چون دیشب دیدم یه حاج آقایی از مشهد تو تی وی صحبت می کرد و میگفت که نگید اولین یا دومین و سومین شب قدر، چون شب قدر فقط یک شب هست در هر سال، که احتمال زیاد یکی از این سه شب 19، 21 یا 23 رمضان میشه و طبق روایات و احادیث به احتمال بیشتر شب بیست و سوم ماه مبارک هست...میگفت باید بگیم شب اول احیاء چون دستور رسیده که تو این سه شب بیدار بمونیم و شب زنده داری کنیم که این خودش مستحب اول هست و چه بهتر که به دعا و مناجات و راز و نیاز بگذره و اگه مثلا کسی احیاء بگیره و کتاب هم بخونه اشکالی نداره و همین بیدار موندن خیلی خوبه و ثواب داره. به نظرم جالب بود حرفاش..ب...
24 ارديبهشت 1399

عکس / زمستان 98...

10 بهمن ماه، اطراف شیراز... میرفتیم برای بله برون خاله جونی/ یادش بخیر عجب برفی بود🙂 از بعد اون روز تا به امروز بخاطر کرونا نرفتیم خونه آقا و آنا دیگه ( دقیقاٌ سه ماه و نیم)😔 اینم آیلین عزیزم و یاسین جان  ولایت بابایی با هوای بهاری هفته بعدش...این همه تفاوت در آب و هوا به فاصله دو ساعتی از هم😍 اوایل اسفند و قبل از شیوع گسترده کرونا و قرنطینه- باز هم ولایت بابایی و اما در آخر 22 بهمن و اولین تجربه شرکت دخترای گلم تو راهپیمایی😍   ...
23 ارديبهشت 1399

اردیبهشتی عزیز ما؛ آیلای شیرین زبون و قشنگم تولدت مبارک!

امروز 18 اردیبهشت هست و تولد 6 سالگی آیلا طلام... 😍لبخند اردیبهشت😍 روی لب ‌های توست تو که میخندی برایم زمین چیزی از بهشت کم ندارد… 😍دختر اردیبهشتی من تولدت مبارک😍 اگه الان اوضاع عادی بود و اگه این کرونای لعنتی نبود حتما امشب بعد از افطار برا دخترم جشن میگرفتیم، دوستاش دعوت می کرد و دور هم کلی خوش میگذروندن ولی چه کنیم که مجبوریم تولد را بدون دعوتی بگیریم و کیک هم خودمون تو خونه درست کنیم...یه تولد ساده و جمع و جور خانوادگی😍. (امروز 13 ماه مبارک رمضان هست). اینم عکس از  کیک نصف شده باباپز برای آیلا جونیم که بعد بریدنش یادمون افتاد عکس نگرفتیم😅 انشاالله سالهای ...
18 ارديبهشت 1399