مامان نازنین و عزیزم
خیلی وقته که ننوشتم الان هم با بیحوصلگی تمام دارم مینویسم...
بدون مقدمه....تو این مدت خیلی اتفاقات افتاده...هم خوب و هم بد ..هم خوشحال کننده و هم باعث تاسف و ناراحتی...
الان نزدیک سه ماهه که مامان عزیزتر از جانم درگیر بیماری هست... منشا بیماری ناشناخته😔 عوارض بیماری خیلی زیاد و دردهای وحشتناک در تمام بدن
دکترا میگن عفونت خون که اولش با کلیه درد شروع شد..آنا جون سابقه سنگ کلیه داشته خب ولی خودش دفع میشد و بعد چند روز همه چی به روال عادی برمی گشت ولی اینبار تبدیل شد به عفونت کلیه و عفونت مجاری و بعد هم عفونت خون که چون خون در همه جای بدن در حال گردش هست پس بیماری هم میشه گفت خیلی خطرناک هست در عین سادگی و درمان اون زمان بر...
الان برای چهارمین بار مامان تو بیمارستان نمازی بستری شده و هنوز هم درگیر عفونت هست بدنش...پیش هر متخصص و فوق تخصصی رفته و ویزیت شده هر آزمایشی که لازم بوده و نبوده، نمونه مغز استخوان، اندوسکوپی، MRI، انوای سیتی و سونوگرافی،.... هر دکتری هر چی به ذهنش رسیده انجام دادن ولی نمیدونم چرا همه چی اینقدر مبهمه و تمومی نداره این کابوس برای ما...
شاید از عوارض کرونا یا واکسنش هست نمیدونم حالا چقدر تو این موارد میتونسته دخیلی باشه ولی طی صحبت با چندین دکتر و متخصص فکر میکنم بی تاثیر نبوده و باز لعنت به کرونا که سایه نحثش را از سر ما بر نمیداره. چون دو مورد از همکارای خودم با نشانه های خیلی مشابه مامان الان درگیر عفونت خون هستن و بالطبع چون جوانتر هستن تقریبا خوب شدن الان.
مامان بار اول 4 روز تو بیمارستان کوثر بستری شد و شاید علی رغم بهبودی کامل به علت عدم مسئولیت پذیری پزشکان و کادر درمان بیمارستان با وجودی که کشت خون مثبت بود، ترخیص کردن و بعد دو سه روز با بدتر شدن حالش این بار با وساطت و نظر دکتر نوروزی تو بیمارستان نمازی بستری شدن و امان از بیمارستان نمازی شلوغ ..کثیف..نامنظم با پرسنل .....
ولی چاره ای نبود دیگه و مثلا بهترین و تخصصی ترین بیمارستان هست در زمینه بیماری های عفونی و داخلی... حال مامان ولی اونجا هم خوب نبود فقط تبش کنترل میشد و آنتیبیوتیک مرتب دریافت میکرد. البته به نسبت خونه بهتر بود ...5 روز سخت و طاقت فرسا هم قسمت اورژانس بخش حاد 2 بستری شد تو یه سالن حالت سوله با 40-50 بیمار دیگه که هر کدوم یه مشکل عفونی داشتن از جای جای ایران و همه تخت ها چسبیده به هم و شلوغ و مجدد با تشخیص دکترش بعد از 5 روز مرخص شد. بعد از یک هفته مجدد حال مامان بد و بدتر شد هنوز تب و لرز داشت..بی اشتهایی شدید...درد وحشتناک کمر و گردن و کلیه که امکان حرکت و نشستنو میگرفت ازش و کلا مثل قبل دراز کش بود و هست البته😔
اینبار با دستور دکتر جدید بردن بیمارستان مسلمین و یک هفته اونجا بستری شد. مسلمین بر خلاف نمازی خیلی تمیز و مرتب، پرسنل و پرستاران خیلی خوش برخورد، دلسوز و مسئولیت پذیر، اتاق مامان تک نفره و VIP و شرایط همراه بیمار هم خیلی بهتر از اون دو بیمارستان قبلی ...حداقل یه صندلی راحت داشتی که بشینی روش و کمد و یخچال برای وسیله ها...
بعد از یک هفته کشت خون مامان منفی شد و حالش رو به بهبود که دستور ترخیص دادن و ارجاع شد به دکتر خون و متخصص مغز و اعصاب...و خیال ما کمی راحت تر
يا مَنِ اسْمُهُ دَواءٌ، وَ ذِكْرُهُ شِفاءٌ، وَ طاعَتُهُ غِنىً، اِرْحَمْ مَنْ رَأسُ مالِهِ الرَّجاءُ، وَ سِلاحُهُ الْبُكاءُ
ادامه دارد.........