شکوه پنج سالگی...
امروز با شکوهترین روز هستی است، روزی که آفریدگار تو را به ما هدیه داد. و من میترسم به تو تبریکی بگویم که شایسته تو نباشد؛ به زمین خوش آمدی فرشته ی مهر و زیبایی.
تولدت مبارک دختر اردیبهشتی من😍😘
لبخند اردیبهشت
روی لب هاي توست
تو که می خندی
برایم زمین چیزی از بهشت
کم ندارد…
دختر اردیبهشتی ام، آیلای شیرینم تولدت مبارک!
اینم عکس از روز شمار و لیست همسالان درج شده تو نی نی وبلاگ خوش ذوق برای تولد آیلا طلام
چون تولد پنج سالگی دختر گلم تو ماه رمضان بود ما جشنش را چند روز زودتر یعنی پنجشنبه 12 اردیبهشت که روز معلم هم بود، گرفتیم...البته میشه گفت تا حدودی هم یه دفعه ای و تقریباً بدون برنامه ریزی قبلی شد. پنجشنبه مامان از طرف اداره دعوت بود به سمینار علمی و تقدیر از اساتید بازنشسته رشته مون که تو کتابخونه ملی فارس برگزار میشد. خب من تا ساعت یک ظهر درگیر همایش بودم. بعد از اون من و بابایی چون دیدیم دایی ها و خاله ها جمع هستن گفتیم شب اگه بتونیم یه جشن کوچیک برا دخترم بگیریم. بعد هماهنگی تلفنی با خاله ها و دایی ها رفتیم دنبال خرید و تدارک وسایل جشن و به قدری وقت مون کم بود که زحمت خرید کیک و شمع به خاله صفو جون دادم تا از یک شیرینی فروشی خوب که نزدیک خونه شون هست برامون بگیره. ژله هم به خاله صدیق گفتیم درست کنه.
آیلا جونم هم گفت که تم آنا و السا را می خوام. با وجودی که تولد چهارسالگیش هم همین تم بود دیگه دیدیم اصرار داره قبول کردیم. خدا را شکر با کمک خاله صدیق و خاله صفو، زن دایی ها و آنا مرجان نتیجه کار رضایت بخش بود و حسابی به بچه ها خوش گذشت که هدف اصلی همین دورهمی و خوشحالی بچه هاست. شام هم ماکارونی درسیدیم که عکس نگرفتم.
و اما عکسها...
قربون محمد باقر شیرینم بشم که چون کیک و شمع را مامانش گرفته بود اصرار داشت تولد اونم هست و آیلا هم شاکی که نه نیست و سر همین موضوع باهم بحث داشتن... تو چند تا از عکسها به خاطر همین موضوع آیلا جونم اخم کرده... آیلین جونم هم اصلا نمیذاشت یه عکس درست حسابی ازش بگیریم😘
راستی دست خاله صفو جون درد نکنه که حسابی افتاد تو زحمت و برای همه بچه ها کادو گرفته بود...
اینم عکس ترلان عزیز عمه که البته تو جشنمون نبودن ولی دو روز بعدش اومدن خونمون
بعداً نوشت:
دیروز (98/2/18) بعد از افطار، بابایی یه کیک کوچولو گرفت و جشن خانوادگی هم روز تولد دخترک تو خونه داشتیم.
آیلا جونم خسته بود و خوابش می اومد.
آیلا گلم بعد از خرید انواع و اقسام مدلهای عروسک باربی و راپونزل و آنا و السا، جدیداً عاشق پری دریایی شده که بابایی برا کادو تولدش یه دونه اش را براش گرفت.