فاطمه جانفاطمه جان، تا این لحظه: 14 سال و 7 ماه و 18 روز سن داره
آيلا جانآيلا جان، تا این لحظه: 10 سال و 6 روز سن داره
آیلین جونمآیلین جونم، تا این لحظه: 5 سال و 7 ماه و 21 روز سن داره
یاسین جانیاسین جان، تا این لحظه: 10 سال و 8 ماه و 20 روز سن داره
ترلان گلمترلان گلم، تا این لحظه: 5 سال و 5 ماه و 4 روز سن داره
وبلاگ جانوبلاگ جان، تا این لحظه: 13 سال و 20 روز سن داره

من و فرشته هام...

این روزهای ما....

1399/2/2 12:53
نویسنده : مامان پری
797 بازدید
اشتراک گذاری

سلام بر همگی ..

اول از همه سال نو مبارک، امیدوارم در سالی که به قولی آخرین سال قرن هست همگی در صحت و سلامت کامل باشن چرا که الحق و الانصاف سلامتی از هر چیزی مهمتره. 

کلی حرف دارم برا دخترام از این روزهای قرنطینه، از عیدی که متفاوت تر و غمگین تر از هر عیدی بود، بهاری که از راه رسید ولی سردتر و تاریکتر از هر زمستانی بود و هست، ولی چاره ای نبود چون یه مشکل سراسری و جهانی بود و البته همچنان ادامه داره....یادمه اوایل میگفتن دو هفته تو خونه بمونید ولی کم کم با اوج گرفتن انتشار ویروس لعنتی گفتن کلا تو خونه بمونید و جز در مواقع اضطرار از خونه خارج نشید...بعد بعضی شهرها قرنطینه شد و عبور مرور محدود و با کنترل شدید، از 8 عید که کلی از هموطنان عزیز و بیخیال به مسافرت و عید دیدنی و گشت و گذار رفته بودن، مسئولین اعلام کردن که سریعتر به شهرهای خودشون برگردن و مثلا کلی جریمه و هشدار و ...وضع شد تا بلکه اوضاع از اینی که هست بدتر نشه و تردد بین استانی و مسافرت ممنوع شد. تا هفته قبل که تردد درون استانی را به شرط رعایت موازین بهداشتی باز کردن و از دو روز پیش هم محدودیت تردد برون استانی برداشته شد و برخی مشاغل بعد از دو ماه تعطیلی فعالیت خودشون را از سر گرفتن. این خلاصه ای از وضعیت این چند وقت..

الان نگاه کردم تا من هم نزدیک دو ماه هست که مطلبی نفرستادم، راستش اصلا دل و دماغ نوشتن نداشتم الانم با تشویش خاطر دارم مینویسم اونم فقط برای ثبت یادبودی از این روزهای تلخ و نفس گیر و خسته کننده...

یادمه چند وقت پیش آرزو می کردم کاش شرایطی فراهم بشه تا بتونم یک هفته فارغ از استرس اداره و کار تو خونه بمونم و استراحت کنم فقط...حتی تو یکی از مطالب همینجا هم اشاره کردم بهش...آرزوم خیلی زود عملی شد اونم نه یک هفته که حدود دوماه... ولی خدایا من سلامتی، دل خوش، آسایش و آرامش هم میخواستم و اصلا این مدل خونه نشینی مد نظرم نبود...

خلاصه اینکه ما مثل خیلی از آدمای تو دنیا از هفته اول اسفند خونه نشین شدیم، مدارس و دانشگاه ها از 3 اسفند تعطیل شدن و ادارات هم از هفته دوم اسفند نیمه تعطیل و به صورت دورکاری که همچنان ادامه داره...

 و اما شروع تعطیلات رسمی عید نوروز ما....هرچند ته دلم هنوز حس میکنم عید نیومده و من همچنان منتظر عید و مراسم سال تحویل و دید و بازدید عید هستم.🙁

خلاصه اینکه شب چهارشنبه سوری تو بالکن خونمون آتیش درست کردیم و از روش پریدیم.. برای همه آرزوی سلامتی کردیم و دخترا کلی ذوق کردن. 

بعد هم طولانی ترین تعطیلات عید را از وقتی یادم میاد یعنی چه موقع مدرسه، دانشگاه و چه 17-16 سال تجربه کاریم را تجربه کردیم هر چند خیلی سخت، تلخ و همراه با استرس و فشار روحی و روانی زیاد و محروم از دید و بازدید و... از هفته گذشته به صورت نوبت کاری و سه روز در هفته اونم سه ساعت اومدم اداره و بقیه اوقات خونه بودیم...امسال موقع سال تحویل بغض عجیبی داشتم... شب قبل بخاطر دل دخترام و البته خودم سفره هفت سین انداختیم، برای اولین بار سبزه سبز کردیم و ماهی گلی هم که سه ساله وفادار به ما مونده و هر سال زینت بخش سفره عیدمون هست را گذاشتیم کنار سفره.. جمعه صبح ساعت 7و 19 دقیقه و 37 ثانیه آخرین سال قرن 14 تحویل شد که من از یه ربع قبل گل دخترا را برای مراسم سال تحویل بیدار و آماده کرده بودم.  

امسال عید هیچ جا نتونستیم بریم و کامل تو خونه بودیم، حتی سیزده بدر را هم تو خونمون گذروندیم. البته همونطور که گفتم ما از اول اسفند خونه بودیم... یعنی دو ماه در قرنطینه کامل خانگی که خیلی کسل کننده بود مخصوصا برای فرشته های نازم...با وجودی که سعی میکردم برنامه های مختلف و تفریحات خونگی برا بچه ها تدارک ببینم ولی انگار همیشه موفق نبودم و بچه ها راضی نبودن.... خلاصه اینکه با وجود اعلام اخبار با وجودی که استان فارس بهترین عملکرد را در مدیریت ویروس در کشور را داشته ولی هنوز وضعیت شیراز عادی نشده و الان حدود دو ماه نیم میشه که آنا و آقا و خاله ها و دایی جون را ندیدیم 😔

نمیدونم این وضعیت تا کی ادامه داشته باشه... چند روز دیگه ماه مبارک رمضان شروع میشه، خدایا خودت به داد همه برس😇💐

هنوز کلی خاطره و عکس و نوشته از کارامون تو این مدت دارم که تو پستهای بعد میذارم به امید خدا....

 

پسندها (17)

نظرات (13)

زهرا‌بانوزهرا‌بانو
2 اردیبهشت 99 14:23
خوشحالم که به نی نی وبلاگ برگشتین خاله جون. انشاالله خدا به همه سلامتی و دل خوش بده و شما هم در کنار خانوادتون شاد باشین
مامان پری
پاسخ
مرسی زهرا جون مهربون و خوش قلبم
انشاالله . ممنون از دعای قشنگت گلم.. من هم برای شما آرزوی سلامتی و بهروزی دارم.

2 اردیبهشت 99 16:47
پری خانوم سال نو شما مبارک و منتظر حضور مجدد شما هستیم
مامان پری
پاسخ
ممنوناز شما، همچنین
لطف دارید
mahsamahsa
3 اردیبهشت 99 10:27
به امید روزهای خوب و خوش ❤️
مامان پری
پاسخ
انشاالله، مرسی عزیزم😍
✿فاطمه✿(مامان محیا و حسام)✿فاطمه✿(مامان محیا و حسام)
3 اردیبهشت 99 11:07
سلام
دلمون واستون تنگ شده بود
انشالله این روزها هم بسلامتی میگذرن و دوباره میتونیم با خیال راحت توی خیابون قدم بزنیم،مهمونی بریم،مهمونی بدیم،سفر بریم و .....

همیشه سلامت و دلشاد باشید😘😘
 
مامان پری
پاسخ
سلام عزیزم
مرسی گلم. دل به دل راه داره😘
انشاالله که همینطوره.😍
همچنین شما و خانواده گلتون، بازم مرسی مهربونم😘

4 اردیبهشت 99 0:55
نه سالگی وبتون مبارک باشه♥💖💖💖
همیشه خاطرات گل دخترا اینجا ثبت بمونه💜💜💜
مامان پری
پاسخ
ممنون عزیزم..خودم اصلا حواسم نبود😍😘
انشاالله...بازم مرسی مهربون🌼
مامان آیلینمامان آیلین
8 اردیبهشت 99 11:13
به امید روزهای بهتر و شاد😍
مامان پری
پاسخ
انشاالله😘
مامان منتظرمامان منتظر
8 اردیبهشت 99 11:15
امیدوارم به لطف خدا این روزهای سخت و پر استرس به زودی تموم بشن و همه بتونیم یک بار دیگه مثل قبل با خوشحالی و دلخوشی کنار هم زندگی کنیم
مامان پری
پاسخ
ممنونم... انشالله که همینطور میشه😍
هلیاهلیا
8 اردیبهشت 99 11:17
😔🙁
مامان پری
پاسخ
🌼
مامان و بابامامان و بابا
8 اردیبهشت 99 11:18
💐
مامان آیسلمامان آیسل
16 اردیبهشت 99 17:21
وضعیت ماهم همین هایی هست که نوشتین...ماجرای دل و دماغ نداشتن هم مشترکه...ولی داریم همینجوری بهم روحیه میدیم+رویاپردازی های دور و دراز
مامان پری
پاسخ
کاملا درسته و حق با شماست
انشاالله همیشه سلامت باشین💐
مامانیمامانی
18 اردیبهشت 99 12:28
انشاالله به زودی شر این ویروس از سر همه کم میشه و دوباره اومدن بهار را کنار هم جشن میگیریم.😇
مامان پری
پاسخ
انشاالله
به امید اون روز😍
مامان تربچهمامان تربچه
5 خرداد 99 0:38
انشاءالله خیلی زود تموم میشه
مامان جونیمامان جونی
22 خرداد 99 8:34
💐