فاطمه جانفاطمه جان، تا این لحظه: 14 سال و 7 ماه و 16 روز سن داره
آيلا جانآيلا جان، تا این لحظه: 10 سال و 4 روز سن داره
آیلین جونمآیلین جونم، تا این لحظه: 5 سال و 7 ماه و 19 روز سن داره
یاسین جانیاسین جان، تا این لحظه: 10 سال و 8 ماه و 18 روز سن داره
ترلان گلمترلان گلم، تا این لحظه: 5 سال و 5 ماه و 2 روز سن داره
وبلاگ جانوبلاگ جان، تا این لحظه: 13 سال و 18 روز سن داره

من و فرشته هام...

تولد گروهی تو مهد

دیروز تولد حضرت فاطمه (س) و روز گرامیداشت مقام مادر و زن بود...تبریک به همه مادران عزیز به ویژه مادر عزیز خودم و مادرشوهر مهربانم، و همه زنان سرزمینم...انشاالله همیشه تندرست باشن و سلامت... پریروز تولد گروهی تو مهد آیلا گرفتن که حسابی به بچه ها خوش گذشته بود...دستشون درد نکنه اینم چند تا عکس از تولد کادوی مهد به بچه ها   ...
8 اسفند 1397

آتلیه....

دیشب رفتیم آتلیه که از طرف مهد آیلا گلی هماهنگ شده بود و عکس تولد و هفت سین گرفتیم... چند تا عکس خانوادگی هم خودمون گرفتیم...یه چندتایی هم با گوشی گرفتم که برا یادگاری میذارم اینجا...  قرار شد عکاس بعد اینکه رو عکسها کار کرد، فایلش برام تلگرام کنه تا بذارم تو وبلاگ دخترا... فردا هم تولد گروهی مهد هست که امیدوارم به آیلا جونیم خوش بگذره حسابی.   ...
5 اسفند 1397

تولد چهار سالگی آیلا جونی

عکسها مال خرداد 97 هست. تولد چهارسالگی آیلا را با دو هفته تاخیر گرفتیم  و چون برا فاطمه جونم تولد نگرفته بودم دیگه دو تا یکی تولد برگزار  شد با تم مورد علاقه دخترا پرنسس یخی...البته بیشتر برای دلخوشی بچه ها بوده بخاطر اتفاقات بد اون موقع    ...
13 دی 1397

مبارک مبارک ..تولدت مبارک!

خبر خبر خبردار گل اومده به بازار....... بالاخره بعد از کلی انتظار و البته ناز و عشوه، گل دختر ما دیشب 20 آذر ماه، همزمان با اذان مغرب پا به دنیا گذاشت و با اومدنش یک دنیا شور و نشاط آورد. الهی من قربون عمه ناز و خوشگلم برم. خدایا هزاران بار ازت ممنونم که باز رحمت خودت را شامل حال ما کردی  انشاالله قدمش پر خیر و برکت باشه و همیشه زیر سایه لطف خدای مهربون و پدر و مادرش سلامت و پاینده باشه خانوم طلا بس که ناز داره هنوز اسمش قطعی نشده . انتخاب اسم اونم برای دختر واقعا سخته و کاملاً سلیقه ای. یکی از اسمهای تقریباً مورد تاییدشون هلن بود که دیشب دایی محسن می گفت احتمالا نذاریم هلن. ترلان هم انتخاب دیگه شون بو...
21 آذر 1397

آیلا....

آیلا در چهل روزگی...27 خرداد 1393 آیلا در یک سال و نیم - پاییز 1394   همراهی ماموریت مامان برای برنامه تجلیل - فروردین 1395 پاییز 1395- و دختری که عاشق انگور سیاه هست ، اداره قبلی مامان مهمانسرای اداره بابا- قم تعطیلات عید فطر 1396 اولین روز مهد خلاقیت- 2 مهر 1396 آیلا و اسباب بازیهاش... توجه شود که نقاشی های روی دیوار فقط بخش کوچکی از هنر دست دختر بلاست پارک پشت خونه مون- بهار 1397- روزهای ترس و دلهره بابت زلزله اسکان سه هفته ای اجباری در مهمانسرای اداره مامان بخاطر فرار از زلزله - خرداد 1397 مقارن با ماه مبارک رمضان اردیب...
18 آذر 1397

مباركـــــــــــــــــــا بــــــــــــــــــــاد....

امروز 17 شهريور و 9 شواله...يعني دو سال قمري عسل مامان امروز تموم ميشه و وارد سومين سال زندگيش ميشه..هورااااااااااااا!!!!       حالا ديگه دخملي واقعا" برا خودش خانومي شده...كم كم داره ياد ميگيره كه هر وقت لازمه بره دستشويي به مامان بگه... ديگه بهونه شير را نميگيره...شيرخشك تعطيل شده...هر وقت خوابش مياد ميگه مامان مامان لالا! عاشق آب بازي و حمومه، البته از شستن موهاش خوشش نمياد..كلي كلمه و جمله جديد ياد گرفته... اسم همه خاله ها، دايي ها و عموها، عمه ها و بچه هاشونو ميگه.. خودش غذاشو ميخوره ..البته اين مورد را از اول دخملي مستقل بود و از همون شش هفت ماهگيش خودش قاشقشو ...
17 شهريور 1390