و باز بدون عنوان...
سلام بر همگی، امیدوارم حال همگی خوب و در سلامت کامل باشن و زندگی بر وفق مراد همه... کرونا و حواشی اون و محدودیتها را که فاکتور بگیریم ما هم خوبیم شکر خدا و میگذره...هرچند برخی مشکلات و مشغله ها کما کان هست که امیدوارم خیلی زود تموم بشه😇
این روزها و با اعمال محدودیتهای شدیدتر کرونایی از اول آذر ماه، اکثر اوقات خونه بودیم و یک ماه بیشتره که خونه آقاها نرفتیم. دخترای گلم که کل روز تو خونه و مشغول درس خوندن و بازی و بریز و بپاشن و البته بعضی مواقع هم قر قر و نق نق که خسته شدیم و حوصله مون سر رفته...کاری نمیشه کرد و بخاطر سلامتی خودمون هم شده ناچاریم تحمل کنیم😐...
فاطمه هر روز تو برنامه آدوب کانکت به صورت آنلاین کلاس داره و بعضی وقتها هم با شاد کار میکنن. قسمت سخت درس خوندن مجازی مربوط به کلاس اولی خونمون آیلا جونیم هست که واقعاً مشکله و حوصله و انرژی زیادی می خواد، با وجودی که خانم معلم مهربون هر روز کلی کلیپ از خودش میفرسته و سه چهار روز در هفته هم با آدوب کانکت کلاس آنلاین میذاره برا بچه ها...بعضی وقتا میگم کاش این ریسک نمیکردم و امسال آیلا را ثبت نام نکرده بودم😔
درس آیلا الان اِ _ِ ه هست که درس پرچالش و گیج کننده ای برای کلاس اولی محسوب میشه. فعلاً مجبوریم با کلاس پیش بریم و البته بماند استرس بیش از حد آیلا برای درس و کلاس آنلاین و دیکته گفتن خانومش تو برنامه شاد که بعضی وقتها دیگه مامان را هم کلافه و عصبی می کنه😉
اداره هم بسته به شرایط به صورت 50 درصد و 70 درصد میایم سر کار که واقعاً از این جهت که دو سه روز پیش بچه هام خیلی عالیه و شاید نقطه مثبت کرونا حداقل برای ما همین بوده باشه.
شاید تا بحال به این فکر نکرده بودیم که روزی دلمان برای تا سرکوچه رفتن هم تنگ شود، روزی بدون استرس به نرده ها و دستگیره های درها دست بزنیم و بعد از آن به کارهای دیگرمان بپردازیم و شاید هیچ موقع به این فکر نکرده بودیم که اختراع زکریای رازی یک زمان اینقدر به دردمان بخورد. حالا که زندگی از روال عادی خود خارج شده و جامعه با بحران مواجه می شود، مردم متوجه نعمت هایی می شوند که؛ نسبت به آن غافل بوده اند. کرونا قدر دورهمی ها، با هم بودن ها، جشن ها و برنامه های خانوادگی، قدم زدن در خیابان، خرید کردن، سفر کردن و خیلی از لذت های این دنیا را بار دیگه به ما انسانها گوش زد کرد. انشاالله خیلی زود واکسنش ساخته بشه و برگردیم به روال عادی کار و زندگی مون💐 دیگه
دیگه اینکه اولین دندون آیلا جونیم هم روز 1399/9/9 افتاد و شبش فرشته مهربون زیر بالشت براش جایزه گذاشت و این اتفاق شد یک خاطره شیرین برامون تو رندترین تاریخ قرن😇 دندون دومش هم 24 آذر افتاد و الان آیلا گلی دو تا دندون از پایین نداره و دندونای نیش بالا را هم که قبلاً به اجبار کشیده بودیم و الان واقعاً شده آیلای بی دندون😍.
راستی دوقلوهای عمو هم به لطف خدا هر دو پزشکی قبول شدن و کل فامیل خوشحال از این موفقیت...امیدوارم همیشه سالم و موفق باشن...آقا هوشنگ هم بالاخره دو روز پیش جمع و جور کرد و اومد شیراز و حواشی و مشکلات تموم شد انشاالله🤗.
از همه دوستای نی نی وبلاگی که جویای احوال ما بودن ممنونم...شرمنده که نتونستم سر بزنم بهشون این مدت...انشاالله بتونم جبران کنم😘😘