وقتی فاطمه خانوم شاعر می شود....
فاطمه جونم امروز دومین امتحانشون دارن اونم املاء، امتحان ریاضی که خدا را شکر خوب بوده به قول خودش، دیشب داشت مثلاً رو وایت بردش املاء تمرین میکرد، منم مشغول آماده کردن افطاری. یه دفعه صدام زد که مامان بیا ببین شعرم قشنگه😆
رفتم پیشش و با این صحنه روبرو شدم:
قربون دختر خوش ذوق و شاعر خودم بشم. راستش با خوندن شعرش کلی ذوق کردم. فداش شم اثر شعریش را هم امضاء کرده تا کسی کپی برداری نکنه.😘
گفتم شاعری عمه فریبا انگار به تو هم سرایت کرده😍 آخه عمه فریبا هم دستی تو شعر و شاعری داره😘
الحمدالله علی ما هدانا...
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی