آیلا قیزیم...
بعد از تولد گروهی که چند وقت پیش تو مهد گرفتن، آیلا گیر داده بود که چرا تو جشن برا من مثل آوین (دوست صمیمی مهدش) لباس محلی نپوشوندی و من خیلی خوشم میاد، باید لباس محلی برام بخری...گفتم باشه برا جشن هفت سین مهد برات می گیرم.
خلاصه دیروز به هوای خونه تکونی کمد اتاق ریختم و لباسای سنتی فاطمه جونی که چندین سال پیش از نمایشگاه اقوام ایرانی خریده بودم براش، پیدا کردیم و آیلا جونیم هم با ذوق پوشید و گفت همین خوبه مامان و اندازه ام هست😍... (البته پیراهن ست لباس چون خوب دوخته نشده بود، این پیراهن جدا دادم برا فاطمه دوختن).
اینم چند تا عکس با لباس اصیل ترکی قشقایی شیراز همراه با ژستهای همیشگی آیلا طلام😘...
نقاشیهای روی دیوار و برچسب های دور تا دور تلوزیون اتاق دخترا کار دست آیلا جونیم هست😉....
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی