فاطمه جانفاطمه جان، تا این لحظه: 14 سال و 6 ماه و 25 روز سن داره
آيلا جانآيلا جان، تا این لحظه: 9 سال و 11 ماه و 13 روز سن داره
آیلین جونمآیلین جونم، تا این لحظه: 5 سال و 6 ماه و 28 روز سن داره
یاسین جانیاسین جان، تا این لحظه: 10 سال و 7 ماه و 27 روز سن داره
ترلان گلمترلان گلم، تا این لحظه: 5 سال و 4 ماه و 11 روز سن داره
وبلاگ جانوبلاگ جان، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه و 27 روز سن داره

من و فرشته هام...

بدون عنوان

1392/11/14 10:33
نویسنده : مامان پری
347 بازدید
اشتراک گذاری

سلامممممم....

 

دیروز برا اولین بار با هم رفتیم استخر ....با وجود سرمای شدید هوا، در کل عالی بود عالیییییییییییی...رفتیم استخری که از طرف اداره باهاش قرارداد بستن و خدا را شکر نزدیک خونمونه...ساعت ٣:٤٥ رفتیم تا ٥:١٥ ...استخرش در کل بد نبود..نسبتا تمیز بود و خلوت  که البته خلوتیش به خاطر فصل سرماست دیگه...یکم رختکنش تنگ و کوچیک بود و دوش ها هم مثل استخر قبلی به صورت کابین کابین نبود و همش تو یه سالن بودن ...خنثی

به هر حال........
پرنسس مامان کلی بازی کرد تو آب..کلا گرفته بودمت رو آب داشتی پا میزدی میرفتی تا لب استخر و دور میزدی برمیگشتی ..من را هم دنبال خودت می بردی...اینقدر دوتایی کیف کردیم (در واقع سه تایی..خنده)..البته بیشتر همون قسمت کم عمق بودیم با وجودی که شما اصرار داشتی بریم قسمت عمیق..من هم میگفتم نمیشه اونجا خطرناکه میگفتی پس چرا اون خانوما رفتن من هم دوست دارم برم....  

 

همش هم نگاه میکردی به همکارام میگفتی مامان میخوام مثل اونا شیرجه بزنم ...به زور نگهت میداشتم...هی خودتو پرت میکردی تو آب و من میگرفتمت می اومدی بالا...کلی هم شنا قورباغه رفتی البته به شیوه خودتتشویق...خانوما میخندیدن میگفتن ما به این گندگی میترسیم این وروجک نمیترسه...

ماشالا به دخملی شجاع و نترس خودم!!!لبخند

 

فقط از آب زدیم بیرون دیدم دستام تا کتف درد میکنه و کوفته شده ...چون کلا رو به جلو نگهت داشته بودم ....دیشب از شدت درد درست نخوابیدم...هنوز هم دستام حالت کرختی دارن..

 

ایشالا برا سری بعد باید بازوبند بگیرم یا جلیقه تا خودم اذیت نشم خیلی... و به قول خاله صفو از لبه استخر بتونی هی شیرجه بزنی تو آب و من بگیرمت...خوشمزه

 

حدود ساعت ٦ که اومدیم خونه خوابیدی بعدش ٩ بیدار شدی و گیر دادی که مامان بریم بوشهر..بریم بندر دوباره ..من با تعجب گفتم خواب دیدی مامان بوشهر؟؟!!! تعجبگفتی آره میخوام دوباره آب بازی کنم ....همونجا که دیروز !!! (چون چند ساعت خوابیده بودی و بیدار شدی فکر کردی یه روز گذشته) رفته بودیم ...هههه قلبون دخترکم برم که فکر میکنه هر جا آب باشه یعنی بوشهر...یعنی بندر..چون عید پارسال که رفتیم بوشهر تو ذهنش مونده...من هم قول دادم که هر موقع اداره بهمون اجازه داد دوباره ببرمش استخر و شنا کنیم باهم...چشمک

این هفته سرم خیلی شلوغه و نمیتونم برم دیگه ...ایشالا هفته دیگه باز یکشنبه میریم...(دو روز در هفته سانس مختص اداره مون هست.)بای بای

 

(این هم برا دل خاله جونی که میگه وب تاتی را خاک گرفته و باید به روزش کنم...)قلب

پسندها (11)

نظرات (13)

خاله صفو
15 بهمن 92 7:18
به به بالاخره کرکره اینجا رو زدی بالا و آب و جارو... قربون خاله خودم برم با اوم مغز فندقش بوشهر چجوری یادش مونده. مامان مهربون برنامه ریزی کن هفته ای دو بار برین هم برای زایمانت خوبه و هم برای تاتی. یه تجدید اعصابی هم می شه. من وقتی رو آب دراز می کشم احساس می کنم آب داره تموم انرژی های منفی ام رو ازم می گیره... چه کیفی داره. نمی شه من هم با علی برم؟ مرسي خاله جون...ايشالا يكم سرم خلوت بشه از ماه ديگه بيشتر ميريم...هوا هم بهتره اون موقع...مرسي..آره واقعا آرامش بخشه آب چرا كه نه؟!! همين مونده علي را ببري استخر با خودت هههههههه
خاله صفو
16 بهمن 92 12:51
چرا حاله پرمیم مگه علی چشه؟ بچه ام به این فعالی!! قلبونش برم من...چيزيش نيست كه فقط خاله ام خيلي كنجكاوه ...گفتم ببريش استخر همه چي را بارانداز ميكنه مياد خونه تعريف ميكنه برا همه هههه
خاله طاهی
19 بهمن 92 21:39
سلام سلام سلااااااااااام.......صدتااااااااااااسلام منم همش نگاه میکنم پروفایل تاتی جونموو.....ولی خبری که نمیشه .........دلم تنگ شده واسه همتووووووووووون.....مخصوصا بچه ها .......ایشالا زود می بینمتون :-* ماشالا به تاتی نباتی و شیرین کاریهاش .....کلی خندیدم سلام عسيسم مرسي خاله جوننننننننننن ايشالا..ما هم دلمون برات تنگوليده
مامان آیلینمامان آیلین
16 مهر 98 10:13
قربون خاله نازم😍
مامان تربچهمامان تربچه
25 مهر 98 22:28
😍
مامان پری
پاسخ
😘
مامان و بابامامان و بابا
27 آذر 98 9:14
😍✨
مامانیمامانی
7 دی 98 11:54
استخر عالیه واقعا خوش باشین
مامان پریمامان پری
8 دی 98 11:22
ممنون از نظرات پر مهرتان🌻
مامان منتظرمامان منتظر
25 دی 98 9:33
😍
خاله جونی
25 دی 98 13:25
هنوزم میرید بوشهر یا نه😉
مامان پریمامان پری
25 دی 98 13:35
چرا که نه  فرصت باشه ما هستیم😍
مامان جونیمامان جونی
22 خرداد 99 8:10
لایک😍
مامانیمامانی
7 تیر 99 12:29
😇